داستان فیلم از این قرار است که بن پسر ده ساله بازیگوش به فصل تعطیلات رسیده.او تمام سال را برای این تعطیلات

برنامه چیده بود که با پدر بزرگش خوش بگذراند.اما بعد از این که سوار ماشین پدر بزرگش می شود دختر عموی خود را

نیز که هم سن اوست وبرای تعطیلات با پدر بزرگ آمده است را می بیند.بن که تمام نقشه هایش را برای تعطیلات نقش

بر آب می دید شروع به بحث می کند.خلاصه بن و بقیه وارد جنگل می شوند.اما بن از بقیه جدا شده و به سمت داخل

جنگل می رود.ناگهان شهاب سنگی به سوی او می آید و به زمین بر خورد می کند.بن با تعجب به سمت آن شهاب می

رود و می بیند که نا گهان آن شهاب که بیشتر به یک توپ فلزی شبیه بود باز شده و ساعت مچی ای درون آن است.او با

تعجب دستش را به سمت ساعت دراز می کند که ....

قسمت۱:یک سفینه فضایی در خارج از زمیندر حال حکت بود که ویلگیکس در حال جنگ با آن بود وبعد ویلگیکس و

سفینه مقابل از بین می روند ویک شیء به طور خودکار از سفینه وراد کره زمین شد وپسری به نام بن تنیسون با

پدربزرگش به نام ماکس تنیسون ودختر عمه اش به نام گون تنیسون همان موقع درهمان محل بودند بن برای قدم

زنی به جنگل می رود وبعد آن شی کنار بن میافتد واز آن یک مچ بند به نام اومینتریکس بیرون می آید این مچ بند

پانرژی زیادی دارد ومیتواند به ده موجود فضایی قدرتمند تبدیل شود.این مچ بند به دور دست بن میپیچد وبن می

خواهد آن را از دست خود جدا کند که تبدیل به بکی از همان موجودات میشود (گلوله آتش)و بعد یکباره جنگل را آتش

می زندو بعد پدر بزرگ ماکس وگون نگران می شوند ومی روند تا آتش را خاموش کنند وبعد کون بن را پیدا می کند

وعد با کمک موجود فضایی وراهنمایی های پدر بزرگ آتش را خاموش می کند وبعد از اینکه برمیگردند در مورد

اتفاقاتی که افتاده بابن صحبت یی کنند تا اینکه بن دوباره به شکل خودش بر می گردد و پدر بزرگ می رود تا محل

برخورد آن جسمخ را ببیند وبعد ویلگیکس که زخمی شده بود به یک ربات دستور میدهد تا برود و اومنتریکس را بیاورد

وبن با او می جنگد و .....

قسمت دوم :

این قسمت در مورد دکتر آمینو یک دامپزشک است که با اختراع خود سرعت رشد حیوانات را بالا می برد و اول یک

قورباقه غول پیکر به وجود می آورد وبه فروشگاهی که بن وپدر بزرگ وگون در آن بود میرود بن می خواهد جایزه بسته

گندمک که کارت طلایی بازی بود را بگیرد و به یک موجود فایی کوچولو تبدیل میشود و داخل چند جعبه گندمک را

میگردد وقسمتی از فروشگاه به هم میریزد وبعد گون بن را مییابد وصاحب مغازه هم شاکی میشود بعد بن یک عالمه

بسته گندمک به عنوان خسارت میخرد و بعد بن و پدربزرگ سری به فروشگاه حیوانات خانگی میزنند وبن یکدفه

صدایی وحشتناک می شنود وسریع پنهان میشود وبعد دکتر آمینو با یک قورباغه غول پیکر وارد مغازه می شود وبعد

یک سری چیز هایی را سرقت می کندوبن چون در بسته گندمک رفته بود نمی توانست تبدیل شود وبعد دکتر آمینو

به بخش حیوانات خانگی می رود ویک موش وطوطی غیل پیکر را به وجود می آورد وبعد بن موش غولپیکر رابه دام

میاندازد وصاحب ماغازه خوش حال میشود ودکتر آمینو با طوطی وقورغه غول پیکرش فرار می کند وصاحب مغازه از

بن تشکر می کند ومیگوید که هر خواسته که داری به من بگو میتوانم کارت را جبران کنم ولی پدر بزرگ جلو بن را

می گیردوباهم به دنبال آن طوطی می رون ولی آن را گم میکنند وبن حدس می زند که آنها به موزه رفته اند آنها به

آنجا میروند وبایک ماموت ودایناسور روبه رو میشوندو ....

راستی یک بازی است که درمورد دکتر آمینو است که ۳مرحله دار وخیلی هم جالب

است به آدرس http://www.flashgamehole.com/Ben-10-savage-pursuit/game/en  در این بازی میتوانید تبدیل

بشوید وکار های زیادی انجام بدهیددر این بازی باید اول موش غول پیکر وبعدخفاش آتشین وبعد قورباقه را شکست

دهید وبعد دکترآمینو پدر بزرگ وگون را گروگان میگیر شما هر موجودغول پیکر را که بکشید یک وسیله از دکر آمینو

میگیرید فقط موجوداتی کهگفتم مثل موشه خفاشه وقورباغهوحیوانات دیگر را اگر با کلید اسپیست بکشید امتاز

میگرید بعد از اینکه موش خفاش وقورباغه را کشتید روه آنها دنبالتان می کند وقتی که دکترآمینوگون

وپدر بزرگ را گروگان گرفت شما وصایل دکتر آمینورا پس میدهید وبک دایناسور را باید از پادر بیاوریدوبعد اگر تمام

مراحل را رد کنید برنده ایدوباید به جون وشارژ ساعتتوجه داشته باشید .

قسمت ۳:

این قسمت در مورد هیولای دریاچه اول بن با شوخی بازی های خود سعی دارد که گون را بترساند ولی یک هیولای

غولپیکر واقعی به بن همله می کند وفردا صبح پدر بزرگ وبن برای ماهی گیری به دریا میروند وگون در صاحل می ماند

وپدر بزرگ وبن میفهمند که کاپیتان قایق ماهی گیری یعنی کاپیتان شاو در مورد هیولای دریاچه اطلاعاتی دارد وبعد

چند زیست شناس دریا را مسدود می کنند ولی در واقع میخواستند بچه های کراکن (همون هیولای دریاچه)را بگیرند

وبفروشند ویک دفعه کراکر به مردم کنار صاحل حمله میکند او دنبال بچه هایش میگردد وبن مردم را نجات میدهد وکرکر

میفهمد که بچه هایش در قایق زیستشناس هاست اولین بار بن جلو ی کراکن را می گیرد ولی دفعه بعد کراکن بچه

هایش را پس میگیردوبعد کاپیتان شا برای شکار کراکن به دریا میرود که زیست شناسان ...

قسمت ۴:

 این داستان در مرد یک سری موجودات فضایی است که مردمان پیر یک دهکده را میگیرند .